جدول جو
جدول جو

معنی سلیم نفس - جستجوی لغت در جدول جو

سلیم نفس
(سَ نَ)
آنکه دارای نفس سلیم باشد. بی آزار: آسوده خاطر و سلیم نفس بگذاشت. (ترجمه محاسن اصفهان ص 141). رجوع به سلیم و سلیم النفس شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سلیم النفس
تصویر سلیم النفس
نیک سرشت، نیک نفس، پاک نهاد
فرهنگ فارسی عمید
(سَ مُنْ نَ)
پاک نژاد و بی اذیت. (ناظم الاطباء). بی آزار. نیک سرشت. رجوع به سلیم نفس و سلیم شود
لغت نامه دهخدا
(مَرْ یَ نَ)
دارای نفسی چون مریم پاک و با عصمت:
شاه جبریل جان مریم نفس
که مسیح کرم زمانۀ اوست.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
(نَ فَ)
لحظه ای. زمانی بسیار اندک و کوتاه:
پیش و پس اوراق جهان نیم نفس نیست
خوش دل چه به عمر خود و مرگ دگرانی.
صائب
لغت نامه دهخدا
تصویری از سلامه نفس
تصویر سلامه نفس
پاکدلی نیک خواهی نیک منشی
فرهنگ لغت هوشیار
نیک سرشت پاکنهاد نیک سرشت پاک نهادد: سلطان محمود میرزا که در میانه جماعت رو ملو بود بسیار جوان سلیم النفس عافیت دوست بود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از علم نفس
تصویر علم نفس
دانش روان روانشناسی، دانش فرخوی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سلیم النفس
تصویر سلیم النفس
نیک سرشت، پاک نهاد (واژه فرهنگستان)
فرهنگ فارسی معین